در شب راه پیمایی کردن. در تاریکی رفتار نمودن. به هنگام شب راهی شدن، شب به پایان رسیدن: شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید شب را چه گنه قصۀ ما بود دراز. محزون تبریزی
در شب راه پیمایی کردن. در تاریکی رفتار نمودن. به هنگام شب راهی شدن، شب به پایان رسیدن: شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید شب را چه گنه قصۀ ما بود دراز. محزون تبریزی
نمک ناشناسی کف زدن کش رفتن خو زدن دزدیدن بعیاری بردن: (بهر کف رفتن نهد انگشت بر حرفم حسود خرده گیری خرمنم را خوشه چینی کردنست)، (اشرف)، بفریب چیزی را از میان بردن، پول کسی را هنگام تبدیل به پول خود کم دادن
نمک ناشناسی کف زدن کش رفتن خو زدن دزدیدن بعیاری بردن: (بهر کف رفتن نهد انگشت بر حرفم حسود خرده گیری خرمنم را خوشه چینی کردنست)، (اشرف)، بفریب چیزی را از میان بردن، پول کسی را هنگام تبدیل به پول خود کم دادن
گودالی که برای آبهای مستعمل مانند آب حمام و مطبخ کنده باشند، مستراح مبرز، ظرفی که از آن آب ریزند آفتابه، دلو (آبکش)، سرازیریهایی که آب آنها برودی میرسد
گودالی که برای آبهای مستعمل مانند آب حمام و مطبخ کنده باشند، مستراح مبرز، ظرفی که از آن آب ریزند آفتابه، دلو (آبکش)، سرازیریهایی که آب آنها برودی میرسد